سهم بازار درصد فروش کل یک صنعت تولید شده توسط شرکت خاصی است. برای محاسبه سهم بازار، فروش شرکت در دوره زمانی مورد نظر بر کل فروشهای صنعت در همان دوره تقسیم میشود. این معیار برای ایجاد یک ایده کلی از اندازه شرکت نسبت به بازار و رقبای آن استفاده میشود. رهبر بازار در یک صنعت، شرکتی با بیشترین سهم بازار است.
سهم بازار اندازه شرکت را نشان می دهد که در توصیف حضور و رقابت شرکت در یک حوزه خاص مفید است. سهم بازار شرکت می تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد آن داشته باشد، به ویژه عملکرد سهام، قابلیت توسعه و قیمت هایی که می تواند برای محصول یا خدمات خود ارائه دهد.

سهم بازار یک شرکت، بخش آن از کل فروشها نسبت به بازار یا صنعتی است که در آن فعالیت میکند. برای محاسبه سهم بازار یک شرکت، ابتدا دوره زمانی را که میخواهید مورد بررسی قرار دهید، تعیین کنید. می تواند یک سه ماهه مالی، سال یا چندین سال باشد. سپس، کل فروش شرکت را در آن دوره محاسبه کنید. سپس، کل فروش صنعت شرکت را پیدا کنید. در نهایت، فروش کل شرکت را تقسیم بر کل فروش صنعت خود کنید. به عنوان مثال، اگر یک شرکت در سال گذشته ۱۰۰ میلیون دلار فروش تراکتور در داخل کشور داشته باشد و کل مقدار تراکتورهای فروخته شده در آمریکا ۲۰۰ میلیون دلار باشد، سهم بازار آن شرکت در آمریکا برای تراکتورها ۵۰٪ خواهد بود.
معمولاً محاسبه سهم بازار برای کشورها یا مناطق خاصی انجام می شود، به عنوان مثال شرکت ها سهم بازار شمال آمریکا یا کانادا خود را گزارش می دهند. سرمایه گذاران می توانند اطلاعات سهم بازار خود را از منابع مستقل مختلفی مانند گروه های تجاری و نهادهای نظارتی، و گاهی از خود شرکت دریافت کنند؛ با این حال، برخی صنایع نسبت به دیگران سخت تر هستند و دشواری بیشتری در اندازه گیری دقیق آن ها وجود دارد.
فرمول محاسبه سهم بازار: سهم بازار = فروش کل شرکت / فروش کل صنعت
به عنوان مثال، اگر یک شرکت ۲ میلیون دلار ارزش مایع ظرفشویی فروخته باشد و کل فروش های صنعت ۱۵ میلیون دلار باشد، سهم بازار این شرکت برابر است با ۲/۱۵ = 13.۳ درصد.

به طور ساده، سهم بازار شاخصی اساسی از رقابت پذیری شرکت است. زمانی که یک شرکت سهم بازار خود را افزایش می دهد، این می تواند سودآوری آن را بهبود بخشد. این به این دلیل است که با افزایش اندازه شرکت ها، آنها نیز قابلیت توسعه پیدا می کنند و به دلیل این امکان کمترین قیمت ها را ارائه می دهند و رشد رقبای خود را محدود می کنند.
در برخی موارد، شرکت ها ممکن است تا حدی رفتار کنند که در بخش هایی ضرر دار عمل کنند تا رقبای خود را از بازار بیرون کنند یا آنها را به ورشکستگی بکشانند. پس از این نقطه، شرکت ممکن است سهم بازار خود را افزایش دهد و قیمت ها را بیشتر کند. در بازارهای مالی، سهم بازار می تواند بر قیمت سهام تأثیر گذار باشد، به خصوص در صنایع چرخه ای که حاشیه سود باریک است و رقابت شدید است. هر تفاوت قابل توجه در سهم بازار ممکن است باعث ضعف یا قوت حس نظر سنجی سرمایه گذاران شود.
درآمد و سودآوری نشان دهنده میزان درآمد کسب و کار و سودی است که آن را حفظ می کند. درآمد جمع کل درآمد حاصل از فروش محصولات یا خدمات است، در حالی که سودآوری تفاوت بین درآمد و هزینه ها است. شما می توانید درآمد و سودآوری را با نگاه به صورت های مالی مانند صورت سود و زیان یا ترازنامه ها یا با استفاده از نسبت هایی مانند حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص و بازده سرمایه خود را مقایسه کنید. مقایسه درآمد و سودآوری می تواند به شما در ارزیابی سلامت مالی، کارآیی و ارزش رقبا کمک کند.
رضایت و وفاداری مشتری، نشانگری از خوشحالی و وفاداری مشتریان شرکت است. رضایت مشتری، درجه ای است که شرکت به توقعات مشتری برآورده می کند یا آن ها را بیشتر از آنچه که انتظار داشته اند، برآمده می کند. در حالی که وفاداری مشتری، احتمال تکرار خرید یا توصیه شرکت توسط مشتری را نشان می دهد. شما می توانید با استفاده از نظرسنجی ها، امتیازدهی، بررسی ها، بازخوردها یا معرفی ها، رضایت و وفاداری مشتری را اندازه گیری کنید. مقایسه رضایت و وفاداری مشتری می تواند به شما درک بهتری از پیشنهاد ارزش مشتریان رقبا، نگهداری و حمایت از مشتریان را بدهد.
کیفیت محصول و خدمات، نشانگر این است که چقدر محصولات یا خدمات شرکت به نیازهای مشتریان پاسخ می دهند و آنها را راضی می کنند. کیفیت محصول، درجه ای است که محصول به نیازها و توقعات مشتریان برآورده می کند و یا از آنها فراتر می رود، در حالی که کیفیت خدمات، درجه ای است که خدمات به نیازها و توقعات مشتریان برآورده می کند و یا از آنها بیشتر می شود. شما می توانید با استفاده از معیارهایی مانند ویژگی ها، مزایا، قابلیت اطمینان، دوام یا قابلیت استفاده، کیفیت محصول و خدمات را ارزیابی کنید. مقایسه کیفیت محصول و خدمات می تواند به شما کمک کند تا شایستگی های اصلی، تفاوت ها و نوآوری های رقبای خود را شناسایی کنید.

تبلیغات و برندسازی، نشانگر این است که یک شرکت چگونه بازار را به خود ارتباط می دهد و در آن جایگاه خود را تعیین می کند. بازاریابی فرآیند ایجاد و ارائه ارزش به مشتریان است، در حالی که برندسازی فرآیند ایجاد و حفظ هویت و تصویر متمایز برای یک شرکت است. شما می توانید با استفاده از ابزارهایی مانند تحلیل SWOT، تحلیل PESTEL، پنج نیروی پورتر، یا چهار عنصر بازاریابی، بازاریابی و برندسازی را تحلیل کنید. مقایسه بازاریابی و برندسازی می تواند به شما کمک کند تا فرصت ها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف بازار رقبای خود را کشف کنید.
رسانه های اجتماعی و حضور آنلاین نشان دهنده نحوه برقراری تعامل شرکت با مخاطبین آنلاین خود است. رسانه های اجتماعی شامل استفاده از پلتفرم هایی مانند فیسبوک، توییتر یا اینستاگرام برای به اشتراک گذاری محتوا و برقراری رابطه با مشتریان است، در حالی که حضور آنلاین شامل استفاده از کانال هایی نظیر وب سایت ها، وبلاگ ها و پادکست ها است، که برای نمایش محصولات و خدمات و جلب ترافیک و سرنخ ها استفاده می شود. با استفاده از معیارهایی نظیر دنبال کنندگان، لایک ها، به اشتراک گذاری ها، نظرات، بازدیدها یا کلیک ها می توان از رسانه های اجتماعی و حضور آنلاین پیگیری کرد. مقایسه رسانه های اجتماعی و حضور آنلاین به شما در اندازه گیری دسترسی، تأثیر و شهرت رقبا کمک می کند.
سرمایه گذاران و تحلیل گران افزایش و کاهش سهم بازار را به دقت پیگیری می کنند زیرا این می تواند نشانگر رقابت پذیری نسبی محصولات یا خدمات شرکت باشد. همانطور که بازار کلی برای یک محصول یا خدمت رشد می کند، شرکتی که سهم بازار خود را حفظ می کند، در صدد رشد درآمدهای خود با نرخ یکسان با بازار کلی است. شرکتی که سهم بازار خود را افزایش می دهد، درآمدهای خود را با سرعتی بیشتر از رقبای خود رشد می دهد. افزایش سهم بازار می تواند به شرکت کمک کند تا با عملیات خود مقیاس بزرگتری برسد و سودآوری خود را بهبود بخشد. یک شرکت می تواند با کاهش قیمت ها، استفاده از تبلیغات یا معرفی محصولات جدید و متفاوت، سهم بازار خود را افزایش دهد. علاوه بر این، از طریق جذب مخاطبین یا گروه های جدید، شرکت می تواند اندازه سهم بازار خود را نیز افزایش دهد.

تغییرات سهم بازار بر عملکرد شرکتها در صنایع رشد کم و یا چرخهای که رشد آنها کم است، تأثیر بسیار بیشتری دارند. در مقابل، تغییرات سهم بازار در صنایع رشدی کمتری تأثیر کمتری دارند. در این صنایع، کل ازمایشگاه در حال رشد است، بنابراین شرکتها هنوز میتوانند فروش خود را افزایش دهند حتی اگر سهم بازارشان کاهش یابد. برای شرکتهایی که در این موقعیت هستند، عملکرد سهام بیشتر تحت تأثیر رشد فروش و مارجینها قرار میگیرد تا عوامل دیگر.
در صنایع چرخهای، رقابت برای سهم بازار بسیار شدید است. عوامل اقتصادی در تغییرات فروش، سود و مارجینها نقش بیشتری دارند. مارجینها معمولاً پایین هستند و به دلیل رقابت، عملیات با کارایی حداکثر انجام میشود. از آنجا که فروش برای شرکتها با هزینه دیگر شرکتها صورت میگیرد، آنها سرمایه زیادی در تلاشهای بازاریابی یا حتی محصولات تباهکننده قرار میدهند تا فروش جذب کنند.
در این صنایع، شرکتها ممکن است به دنبال این باشند که بهطور موقت پول روی محصولات خود را از دست دهند تا رقبای خود را مجبور به تسلیم شدن و یا تعطیلی کردن کنند. بعد از اینکه سهم بازار بیشتری را به دست آوردند و رقبا را اخراج کردند، سعی میکنند قیمتها را افزایش دهند. این راهبرد ممکن است موثر باشد یا واکنش منفی داشته باشد و خسارتهای آنان را بیشتر کند؛ با این حال همین دلیل است که بسیاری از صنایع توسط چند بازیکن بزرگ مانند فروش عمده تخفیف دادهشده با فروشگاههایی مانند Sam’s Club، BJ’s Wholesale Club و Costco سلطه میشوند.
سهم بازار پایین به عنوان سهمی در نظر گرفته میشود که کمتر از نصف سهم بازار رهبر صنعت است. بنابراین، اگر رهبر صنعت سهم بازاری برابر با ۴۰٪ داشته باشد و شرکت دیگری سهم بازاری برابر با ۱۰٪ داشته باشد، آن شرکت به عنوان سهم بازار پایین در نظر گرفته میشود چرا که ۱۰٪ کمتر از ۲۰٪ (نصف ۴۰٪) است.
برای کسب سهم بازار بیشتر، یک شرکت ممکن است راهکارهای بسیاری را به کار گیرد. در ابتدا، ممکن است با معرفی فناوری جدید، مشتریانی را به خود جذب کند که در غیر این صورت از رقبایشان خرید میکردند. دومین راه حل این است که با تغذیه وفاداری مشتری، میتواند پایهای از مشتریان موجود قوی را به همراه گسترش شبهه موثر ایجاد کند. سومین شیوه، استخدام کارکنان با استعداد است که هزینههای گرانبهای جانبی ناشی از تحویل کارمندان را جلوگیری میکند و شرکت را قادر میسازد تا به جای آن، رکن هستی خود را اولویت دهد. در نهایت، با یک استخراج، شرکت میتواند هم آثار رقبا را کاهش داده و هم پایگاه مشتریان آنها را تهیه کند.
ابتکار یکی از روشهایی است که یک شرکت میتواند با آن سهم بازار خود را افزایش دهد. وقتی یک شرکت فناوری جدیدی را به بازار عرضه میکند که رقبایش هنوز آن را ارائه ندادهاند، مصرفکنندگانی که تمایل به داشتن آن فناوری را دارند، آن را از شرکت مذکور خریداری میکنند، حتی اگر قبلاً با رقبای آن شرکت کار کرده باشند. بسیاری از این مصرف کنندگان به مشتریان وفادار تبدیل میشوند، که باعث افزایش سهم بازار شرکت می شود و سهم بازار شرکتی که آنها از آن جابهجا شدهاند کاهش مییابد.
با تقویت روابط با مشتریان، شرکتها با جلوگیری از مهاجرت مشتریان فعلی به دنبال عرضه پیشنهاد جدید و جذاب توسط رقبا، سهم بازار خود را حفاظت می کنند. همچنین، شرکتها می توانند با استفاده از همان روش ساده، سهم بازار خود را افزایش دهند، زیرا مشتریان راضی به ندرت در مورد تجربیات مثبت خود به دوستان و خانواده شان صحبت می کنند و به مشتریان جدید تبدیل می شوند. به دست آوردن سهم بازار از طریق گفت و گو باعث افزایش درآمد شرکت بدون افزایش همزمان هزینه های بازاریابی می شود.

شرکتهایی که در بیشترین سهم بازار در صنایع خود دارند، تقریباً همیشه دارای کارکنان با مهارت و اخلاص بیشتری هستند. جذب بهترین کارکنان، هزینه های مربوط به نوسانات کارکنان و آموزش را کاهش می دهد و به شرکت ها امکان می دهد تا منابع خود را بر روی مهارت های اصلی خود متمرکز کنند. پرداخت حقوق و مزایای رقابتی یک راه ثابت برای جذب بهترین کارکنان است؛ با این حال، در قرن بیست و یکم، کارکنان همچنین به دنبال مزایای غیرمادی مانند برنامه زمان بندی انعطاف پذیر و محیط کاری غیررسمی هستند.
آخرین روش اطمینان بخش برای افزایش سهم بازار، تهیه و تملک یک رقیب است. با این کار، شرکت دو مورد را انجام میدهد. به بازار مشتریان موجود شرکت تهیه شده دسترسی پیدا میکند و با کاهش یک شرکت در رقابت برای قطعه ای از یک کیک، تعداد شرکتهایی را که برای همان طبقه از بازار رقابت میکند، کاهش میدهد. مدیران باهوش، بدون توجه به اینکه کارآفرینان کوچک یا شرکتهای بزرگ را اداره میکنند، همیشه به دنبال یک قرارداد تهیه و تملک خوب هستند وقتی شرکتهایشان در مدل رشد هستند.

مثال سهم بازار
تمام شرکتهای چند ملیتی موفقیت خود را براساس سهم بازار بازارهای خاص میسنجند. چین برای شرکتها بازار مهمی بوده است، زیرا هنوز بازار پر رونقی برای بسیاری از محصولات است. به عنوان مثال، شرکت Apple Inc. شماره سهم بازار خود در چین را به عنوان شاخص عملکرد کلیدی رشد کسب و کار خود استفاده میکند. سهم بازار شرکت Apple برای بازار تلفن های هوشمند چین در رده دوم در فصل چهارم ۲۰۲۰ با شرکتهای Vivo و Oppo با ۱۷% بود. در آن زمان، ۲۹٪ بازار تلفن همراه چین از برندهای دیگر تشکیل شده بود. در طول فصل اول تا سوم، سهم بازار شرکت Apple در چین به ۱۲٪ کاهش یافت و به Vivo و Oppo باخت. در فصل چهارم سال ۲۰۲۱، شرکت Apple به ۲۲٪ رشد داشت. در فصل اول سال ۲۰۲۲، آن به ۱۸٪ رسید.

پایانی
سهم بازار، درصد فروش کل صنعتی است که یک شرکت دارد. هرچه سهم بازار بالاتر باشد، شرکت مورد نظر بیشترین فروش را نسبت به رقبای خود در صنعت مربوطه دارد. سهم بازار نشانگر اندازه بزرگ یک شرکت و میزان تأثیر آن در صنعت است. همچنین میتواند نشانگر رشد و موفقیت باشد. شرکتها در کل عموماً سعی میکنند سهم بازار خود را افزایش دهند. راههایی برای این کار شامل پیادهسازی فناوریهای جدید، ارائه محصول با کیفیت بالاتر، اجرای بازاریابی مناسب، به دست آوردن رقبا و ایجاد وفاداری مشتریان است.
جهت مشاوره رایگان همین الان سفارشتونو ثبت کنید تا کارشناسان ما دراسرع وقت باهاتون تماس بگیرند.
ثبت سفارش
دیدگاه بگذارید